بدن سالم برگرفته از عقل سالم است
عقل سالم در بدن سالم یک اشتباه است
همواره ما این را شنیده ایم که عقل سالم در بدن سالم است. اما آیا این امر واقعیت دارد؟ آیا کسی که بدن سالمی دارد، همیشه عقل سالمی هم دارد و از سلامتی عقلی و ذهنی برخوردار است؟ آیا پیش نیاز عقل سالم واقعاً داشتن بدنی سالم است؟ آیا اگر کسی دنبال عقل سالم باشد باید در ابتدا سعی کند بدن سالمی داشته باشد و بعد از داشتن بدن سالم مطمئناً عقل سالمی خواهد داشت؟
در این مقاله به تفصیل در این خصوص بحث شده است و با دلایل منطقی و علمی تناقض یا صحت و سقم این مطلب بیان شده است. لازم به ذکر است که مباحث بعدی نتیجه ساعت ها مطالعه و تحقیق و تفحص محقق بوده و بسیار خوشحال خواهم شد که دوستان و متخصصان با بیان دیدگاه های خود در این خصوص اظهار نظر کنند و هر گونه اشتراک گذاری نقد و بررسی علمی مایه خرسندی و سپاسگزاری خواهد بود.
طبیعتاً هر کدام از ما با این موضوع موافق هستیم که هدف و منطق اساس واصل ورزش؛ پرورش جوانمردی، اخلاق مداری، نظم و انضباط و سایر رفتارهای نیک و کردار پسندیده است و این مطلب را نیز قبول داریم که اکثر ورزشکاران افراد محبوب، جامعه پذیر و دارای رفتار اجتماعی مطلوب و شخصیت پهلوان منش باید باشند. اما آیا می توانیم با صراحت ضرب المثل عقل سالم در بدن سالم را تائید کنیم؟ بیایید کمی تفکر کنیم.
وقتی مطلب فوق صحت خواهد داشت که ما این عقل سالم را در میان افراد مصداق آن یعنی ورزشکاران بررسی کنیم و صحت و سقم ضرب المثل فوق را بررسی کنیم. اگر به نتیجه فوق رسیدیم می توانیم با اطمینان و اعتماد زیاد این ضرب المثل را پذیرفته و تعمیم دهیم. لذا لازم است که این مطلب را هم در میان افرادی که به ورزش همگانی می پردازند و هم افرادی که به ورزش قهرمانی می پردازند، بررسی کنیم تا به نتیجه مورد نظر برسیم.
ورزش همگانی: این ورزش مختص افرادی شامل افراد عادی جامعه است که برای داشتن جسمی سالم و تناسب اندام و پیشگیری از چاقی و بیماری های وابسته به آن، فعالیت می کنند. یا بیمارانی که طبق توصیه پزشک به ورزش روی آورده اند، یا ورزشکارانی که به دلیل اهداف مختلف، ورزش جزئی تفکیک ناپذیر زندگی آنهاست و سایر افرادی است که با اهداف شخصی دیگر برنامه ای منظم هفته ای چند روز مستمر به فعالیت ورزشی می پردازند.
در میان افراد ورزشکار در این حوزه:
خیلی ها را می بینیم که از لحاظ جسمی یا روحی بیمارند و پزشک توصیه کرده است که برای ممانعت از پیشرفت بیماری ورزش کنند. این افراد در گذشته، سبک زندگی غیرفعالی داشته و ذهنی آگاه درخصوص اهمیت ورزش نداشته اند و تازه بعد از دچار شدن به بیماری به فکر ورزش افتاده اند و این خود گویای اولویت آگاهی ذهنی است که منجر به ضرورت انجام ورزش و فعالیت جسمانی می شود.
خیلی ها را می بینیم که به هر طریقی دنبال ظاهر متناسب و شکیل هستند که گاهاً و یا حتی به وفور با مواد نیروزای غیرمجاز و هورمون های آنابولیک مضر به این هدف دست می یابند و حس غروری کاذب در آنها ایجاد می شود که ریشه در فقر فرهنگی و باور فکری اشتباه از ورزش دارد و هنوز الفبای ورزش اصولی را نمی انند. چه بسا به جای روحیه تواضع به حالت فخرفروشی در میان مردم به هدف جلب توجه گام برداشته و دنبال رفع عقده های درونی خود هستند.
خیلی ها هستند که دنبال روابط اجتماعی هستند و هدف اصلی از ورزش را بودن در جمع افراد هم سنخ فکری خود می دانند و بیشتر حس روابط اجتماعی و مسائل روانی بدلیل ورزش کردن را در نظر دارند تا خود فعالیت جسمانی. این افراد ورزش را وسیله کسب اهداف شخصی می انگارند و نمی دانند که ورزش هدف اصلی است نه وسیله.
خیلی ها هستند که با علم و اطلاعات اندک ورزشی و با وجود تحصیلات ورزشی یا گذراندن دوره های عمومی ورزشی و گرفتن مدارک مربیگری اما بار علمی اندک هم خود و هم دیگران را مستعد آسیب کرده و اصرار عجیبی بر درستی کار خود دارند و حاضر نیستند قدمی برای افزایش اطلاعات به روز ورزش دنیا بردارند و در قالب مربی ناکارآمد، ذهنی ناآگاه دارند و هوش اندک ( این مطلب کامل در مقاله ای جدا در این سایت بحث شده است. برای استفاده روی آن کلیک کنید).
البته ناگفته نماند که هستند افرادی که با علم درخور روز و با عشق و علاقه زیادی ورزش کرده و از موهبت مفید نتایج جسمی و روانی ورزش بهره زیادی می برند اما متاسفانه این افراد در حد اکثریت نبوده و اقلیت محدودی را در بر میگیرند. وجود اساتید، معلمان، مربیان و مولفان و نویسندگان حوزه علوم ورزشی که فرم بدنی نامطلوب و غیراستانداری دارند، خود گویا و موید مطلب حاضر است.
ورزش قهرمانی: مهمترین و بزرگترین رویداد ورزشی دنیا، المپیک است که با شعار “بالاترین، سریعترین و قویترین” این رقابت ها را مهیج کرده است. حتی در خود این شعار که سرلوحه المپیک است، بیشتر به بعد جسمانی و حرکتی تاکید شده است تا جنبه روانی و هوشی. در واقع ورزش قهرمانی را ورزش سریعترین ها، قوی ترین ها و بالاترین ها می دانند و اختلاف ورزشکاران در ثانیه ها بوده و هر ورزشکار یا تیمی که کمترین اشتباه تکنیکی و تاکتیکی را داشته باشد، موفق تر است.
در این مطلب واضح است که جنبه ذهنی و عقلی کمتر مورد توجه بوده و بیشتر بر بعد حرکتی رفتار تاکید شده است. هر چند این امر منافاتی با این مطلب ندارد که ورزش بر جنبه ذهنی و روانی افراد تاثیر می گذارد اما بطور کلی از مطلب فوق، این برداشت می شود که ذهن سالم را نمی شود فقط با جسم سالم بدست آورد.
در بعد دیگر، ورزش قهرمانی و حرفه ای همواره با مصدومیت عجین بوده و بخاطر فشار بالای تمرینات و مسابقات، ورزشکار از لحاظ روحی و روانی متحمل فشار بالایی است، حتی به حدی فشار روی این ورزشکاران بالاست که خیلی از این افراد هنگام مسابقات و یا حتی در خواب شبانه دچار سکته قلبی یا مغزی می شوند و جان خود را از دست می دهند. این امر بیشتر دلیلش داشتن بیماری زمینه ای قبلی بوده که اطلاع و علمی بر آن نداشته اند.
از طرف دیگر امروزه ما قهرمانان نام آور زیادی را می بینیم که در عرصه های مختلف ورزشی اعم از مسابقات ملی، بین المللی، چند جانبه، المپیک و غیره در رأس رشته ورزشی خود در دنیا قرار دارند و الگوهای اخلاقی، اجتماعی و هنجاری بسیاری از جوانان هستند و کوچکترین رفتار این ورزشکاران بازتاب اجتماعی بسیار زیادی بدنبال دارد و همواره در سطح جامعه جهانی رفتار ایشان به یک فرهنگ غالب در میان جوانان بروز می کند.
حال سوال این است که آیا این ورزشکاران به عنوان سرآمدها و برترین های دنیا در هر رشته ورزشی، الگوهای هنجاری و رفتاری خوبی برای جوانان هستند؟ جواب این سوال را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
ما خیلی از ورزشکاران مطرح را می بینیم که با رفتارهای راشیسم یا نژادپرستانه در زمین بازی و توهین به بازیکنان با رنگ پوست متفاوت، ملیت خاص، عقاید و ویژگیهای متفاوت، هنجارهای غیراخلاقی را اشاعه می دهند و یا خیلی از بازیکنان مطرح از طرف سایر بازیکنان مورد همین رفتارها قرار می گیرند.
یا مثال دیگر در این زمینه ورزشکاران حرفه ای مطرح زیادی هستند که در دنیای مجازی به اشاعه رفتارهایی مانند مصرف مواد مخدر و روان گردان، استعمال دخانیات، تتو کردن نامطلوب، سوء استفاده جنسی، با نداشتن عفت کلام از الفاظ رکیک و نابهنجار در رسانه های دیداری و شنیداری استفاده می کنند. همچنین ورزشکاران مطرح زیاد دیگر که بخاطر کسب درآمد و ثروت به تبلیغ کالاها و خدماتی با کیفیت نامطلوب و چه بسا زیان آور و مخرب می کنند.
مسئله مهم بعدی این است که برای ورزشکاران حرفه ای چه رشته های انفرادی و چه تیمی، امروزه حضور متخصصین روانشناس امری انکار ناپذیر است و چه بسا تفاوت برنده ها را همین متخصصان رقم می زنند و این خود تفکیک و اهمیت وجود مربی روانشناس را برای داشتن اوج عملکرد ورزشکاران سطح یک جهانی گوشزد می کند که با وجود جسم و بدنی عالی در این ورزشکاران، آنها همواره نیازمند کنترل و هدایت افکار خود برای خلق بهترین نتایج هستند.
اینها و هزاران مثال دیگر در هر مورد از مطالب پیش گفته موید این مطلب است که لزوماً داشتن فیزیک سالم و جسم ورزشی تضمین بهره گیری از عقل سالم نیست و نمی توان با داشتن جسمی سالم ادعا کرد که ذهن و روان سالم نهادینه می شود. بلکه دقیقاً ادعای ما این است که بدن سالم برگرفته از عقل سالم است. در ادامه به این مطلب اشاره خواهم کرد که چگونه بدن سالم با ذهن و عقل سالم تأمین خواهد شد.
نکته بسیار مهم: ما در این مقاله قصد نداریم بیان کنیم که ورزش تاثیری در حالات روانی و رشد ذهنی و هوشی افراد ندارد. بلکه با کلیت این مطلب که عقل و ذهن سالم برگرفته از بدن سالم است، موافق نیستیم و دقیقا برعکس بدن سالم را ناشی از داشتن افکار و ذهن زیبا می دانیم و اعتقاد داریم وقتی ذهن، روان و باور افراد سالم و پربار باشند، بدن را سالم خواهند نمود و راه کسب، حفظ و ارتقای جسمی سالم، همواره با ذهن و روان سالم مهیا خواهد شد.
با اطمینان کامل اعتقاد وافر به این امر دارم که کسی که روی ذهن و شیوه تفکر و دیدگاهش به زندگی و نیزافکاری که بارها و بارها در زندگیش تکرار کرده و به باورهای وی تبدیل شده است، سرمایه گذاری می کند و اهل مطالعه و تحقیق و تفحص است، همواره از لحاظ جهان بینی و ایده ئولوژی فکری و سبک زندگی در سطح یک درصد برتر افراد جامعه قرار دارد و با سرعتی ما فوق تصور خود را از اکثریت افراد عادی و روزمره جامعه جدا خواهد کرد.
نکته: اگر کسی در هر رشته و یا مهارت و یا شغلی با تمرکز مناسب و با شیوه اصولی و مستمر 1000 ساعت برای آن وقت بگذارد قطع یقین جزء نفرات برتر و یا اولین نفرات حوزه خودش خواهد شد.
وقتی شخصی از لحاظ ذهنی انسانی پربار باشد، مانند درخت پرثمر سربه زیرتر و متواضع تر و افتاده تر بوده، رفتارهای اجتماعی پسندیده تری دارد، همواره کنترل نفس خود را دارد و مراقب اعمال و رفتار خود است، به رشد شخصی در همه ابعاد زندگی خود اهمیت داده و وقت و زمان برای موفقیت خود خواهد گذاشت. از همه مهمتر جسمش را مانند روحش تغذیه می کند زیرا این شخص به قانون تکامل همه جانبه تقویت روح و جسم و تعادل این دو معتقد است.
ورزش و فعالیت فیزیکی در شخصی که روان سالمی دارد، جزء جدایی ناپذیر زندگی او خواهد بود. زیرا بدن خود را نعمت بی نظیر خدا می داند و با تقویت جسم و تناسب اندام خود و اهمیت نقش ورزش بر سلامتی قلب و سایر دستگاه های داخلی بدن، از نعمت خدا سپاسگزاری می کند. باورهای شخصی که اهل مطالعه است و ذهنی پربار ساخته است، به صورت کاملاً قدرتمند، اهمیت نقش سلامتی جسمی را درک کرده و برای کسب سلامتی بدنش وقت و انرژی خواهد گذاشت.
اگر می خواهید ببینید شخصی جسم سالمی دارد باید به افکار او نگاه کنید، اگر افکارش سالم بود جسم سالمی خواهد داشت. حتی اگر ویروسی وارد بدن شخصی سالم دارای فکری بشود در بدن این شخص ویروس نمی تواند ماندگار شود. زیرا جسم ما سریعترین واکنش به فکر ماست. در واقع به محض اینکه ذهن ما و اندیشه های ما از مسیرش منحرف شده و به سمت افکار منفی برود، فوراً به شکل مریضی خاص در بدن بروز می کند.
طبق تحقیقات متعدد در آمریکا ریشه تمام بیماری ها را استرس و نگرانی فکری برآورد کرده اند و دلیل اصلی مرگ و میرهای افراد آمریکایی را همین افکار منفی و ناراحتی ذهنی می داند. شمار آمریکایی هایی که خودکشی کرده اند بیشتر از آمار 5 بیماری جسمی مهم بوده است و این افکار منفی باعث می شود جسم خود را بدین گونه قربانی کنیم.
در یک تحلیل مشخص شد که ذهن بر تمام سلول های بدن اشراف دارد و می تواند کاری کند که هر سلول کار خود را به نحو احسن انجام دهد و یا با اهمال و هدایت نادرست عملکرد آن را دچار مشکل سازد و از منظری دیگر می توان گفت که جسم در درجه دوم اهمیت بوده و در واقع جایگاه ذهن است. ذهن آنقدر قوی است که با قدرت تلقینی که می پذیرد می تواند کل سیستم بدن را تخریب یا تحکیم بخشد.
در تحلیل دیگر مشخص شد که ترس منجر به نگرانی می شود، نگرانی شما را عصبانی می کند و روی سلسله اعصاب معده اثر می گذارد و شیره معده را از حالت عادی خارج می کند و منجر به زخم معده می شود. این گونه افکارمنفی، جسم ما را از بین می برند.
این بهترین راهنما برای ماست که بفهمیم هر وقت جسم ما مریض شد بعلت افکار منفی است که کمی پیش تر به ذهن ما خطور کرده است. بنابراین تا وقتی که فکر ما سالم باشد ما جسم سالمی خواهیم داشت مگر اینکه خودمون از دنیا خسته شده باشیم و در واقع با افکارمون هست که خودآگاه مرگ را انتخاب می کنیم و جسم خود را از بین می بریم. پس حتی مرگِ جسم هم با انتخاب افکار ماست و دلیل مرگ، پیری نیست بلکه نتیجه افکار ماست.
پس به خودمون بزرگ ترین لطف را بکنیم که ابتدا با مطالعه و تحقیق و تفحص در امورات و مسائل مهم زندگیمون افکار سازنده و سالمی بسازیم و سپس بدنبال آن شکی نداشته باشیم که جسمی سالم و تندرست خواهیم داشت.
در پناه حق سالم و سرافراز باشید.
صیادی
تهیه و تنظیم
Drsportyar.com
منابع
آئین زندگی، دیل کارنگی
قانون آفرینش، سیدحسین عباسمنش
کتاب 4 اثر از ناپلئون هیل
درباره دکتر اسپورت یار
ما محمدامین صیادی و نگین احمدی، دکترای تربیت بدنی و علوم ورزشی، مدرس فدراسیون آمادگی جسمانی و طراح برنامه دورههای تمرینی برای افرادی هستیم که از قبل برنده شدن تو خونشونه یعنی ذهن برنده دارن نه باور شکست خورده و افرادی که باور و ایمان قلبی به برنده شدن دارند و به خودشون بیشتر از هر چیزی در این دنیا اعتماد و اطمینان دارند، از دوره های ما بسیار تاثیرات مثبت تر و عالی تری خواهند گرفت و مطمئناً به تناسب اندام و وزن عضلانی مورد نظر خود با توجه به هدف گذاری شخصی خواهند رسید.
نوشتههای بیشتر از دکتر اسپورت یار2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با سلام و عرض ادب
خدمت استاد گرامی و بزرگوار
دلسوزی، تلاش و کوشش حضرت عالی در تعلیم و تربیت، انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه با دانشجویان و ایجاد فضایی دلنشین برای کسب علم و دانش و درک شرایط دانشجویان حقیقتاً قابل ستایش است. این جانب بر خود وظیفه میدانم که در کسوت شاگردی از زحمات و خدمات ارزشمند شما استاد گرانقدر تقدیر و تشکر نمایم.
از خداوند متعال برایتان سلامتی، موفقیت و طول عمر را مسئلت دارم.
شاگردِ دیروز، امروز و فردا ارادتمندِ شما
“ستاره کاوید”
با سلام و عرض ادب خدمت شما
انرژی زیادی از حرفاتون گرفتم، طبیعتا مستمع، صاحب سخن را به وجد آورد، ممنون از محبت و لطف شما، متقابلا بهترین ها رو براتون آرزو دارم.